2024-03-28T20:07:52Z
https://mmws.uma.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=249
مدل سازی و مدیریت آب و خاک
1400
1
4
شناسایی و اولویتبندی گیاهان بهمنظور حفاظت و تثبیت مارنها (مطالعۀ موردی: حوزۀ آبخیز تنگسرخ استان فارس)
سید مسعود
سلیمان پور
احمد
حاتمی
غلامرضا
قهاری
حمید
حسینی مرندی
حجت اله
کشاورزی
مارنها بهعنوان حساسترین ساختار در برابر فرسایش و هوازدگی نقش عمدهای در رسوبزایی حوزههای آبخیز دارند. یکی از روشهای مؤثر برای مهار و احیاء این اراضی، استقرار پوشش گیاهی است. با توجه به اهمیت این موضوع، این پژوهش اقدام به شناسایی گیاهان مناسب بهمنظور حفاظت و تثبیت مارنها در حوزۀ آبخیز تنگسرخ استان فارس نموده است. نتایج نشان داد 108 گونه گیاهی متعلق به 29 خانواده و 88 جنس در این حوزۀ آبخیز وجود دارند. شکل زیستی گیاهان به ترتیب شامل تروفیت (36.12 درصد)، همیکریپتوفیت (24.70 درصد)، کامفیت (17.59 درصد)، ژئوفیت (11.11 درصد) و فانروفیت (11.11 درصد) بودند. پراکنش جغرافیایی گیاهان نشان داد 55 گونه با کوروتیپ اختصاصی ناحیة رویشی ایران- تورانی، بیشترین فراوانی (50.93 درصد) را به خود اختصاص داده است. با توجه به ویژگیهای گیاهشناسی شامل: تراکم، فراوانی، وضعیت تاج پوشش و ریشه و ریزوم، مقدار لاشبرگ تولیدی، شکل رویشی، شیوۀ تکثیر و طول عمر، 30 گونه (27.77 درصد)، 38 گونه (35.19 درصد) و 40 گونه (37.04 درصد)، بهترتیب در رتبههای اول تا سوم بهمنظور تثبیت و حفاظت از مارنها در این حوزۀ آبخیز معرفی شدند. با توجه به ویژگیهای گیاهی و شرایط منطقه، توصیه میشود نسبت به استقرار و تکثیر گونههایی مانند: گون شوشی، گون بادکنکی، گون پنبهای، درمنه کوهی، پیچک شاخهخاری، پیچک کاسهصاف، بادام کوهی، کلاه میرحسن کوه بمو، استپی ریشدار و شیرینبیان در نواحی تحت پوشش مارن در این حوزه آبخیز اقدام شود. همچنین با توجه به بهرهبرداریهای بیرویه انجام شده در این اراضی، لازم است برنامهریزان و مدیران دستگاههای اجرایی، نسبت به حفاظت از این عرصهها با کنترل و مدیریت بیشتر چرای دام اقدام نمایند تا فرصت تجدید حیات، زادآوری، و بقای گونههای گیاهی ارزشمند در این حوزۀ آبخیز فراهم آید.
پراکنش جغرافیایی
شکل زیستی
فرسایش
گونه گیاهی
مارن
2021
11
12
1
13
https://mmws.uma.ac.ir/article_1330_eff02eab23bdf08d222aba5f923aff2c.pdf
مدل سازی و مدیریت آب و خاک
1400
1
4
تحلیل ریسک وقوع زمینلغزش و واریزه در جادههای هراز و لواسانات
نیلوفر
محمدی
فرزانه
ساسانپور
از آنجا که زمینلغزشها نسبت به سایر بلایا دارای قابلیت بیشتری برای مدیریت هستند، شناخت این پدیده در جهت جلوگیری از خسارات از اهمیت زیادی برخوردار است. همچنین، باتوجه به گستردگی و تنوع فراوانی مخاطرات طبیعی در ایران مطالعۀ حاضر با هدف شناخت نحوۀ مدیریت کاهش مخاطرۀ طبیعی زمینلغزش در استان تهران انجام شد. بههمین منظور، ابتدا معیارهای مؤثر بر ناپایداریها، مانند بارش، زلزله، پوشش گیاهی، کاربری اراضی، زمینشناسی، رودخانه، گسل، تندی و جهت شیب و راههای ارتباطی استان تهران با رویکرد واریزه بررسی شدند. سپس، تحلیل مکانی در محیط ArcGIS با استفاده از توابع فاصلة اقلیدسی و تعیین انحنا صورت پذیرفت. بدینصورت که ابتدا جادههای هراز و لواسانات بهصورت نمونه انتخاب شدند و هرکدام از معیارها با استفاده از روش فاصلهای برای لایههای خطی و وزندهی معکوس فاصله (IDW) برای لایههای پلیگون بررسی و طبقهبندی شدند. همچنین، میزان ریزش و انحنا بررسی شده و به هریک از نقشههای انحنا و جهت شیب رتبۀ بین صفر و یک داده شد. به اینصورت که مناطقی که رتبۀ یک هستند دارای خطر بالا و مناطقی که دارای رتبۀ صفر هستند میتوانند خطرآفرین باشند. نتایج این مطالعه نشان داد مناطقی که رو به جهت شمال شرق و جنوب غرب بودند رتبۀ یک و مابقی رتبۀ صفر دارند. همچنین، مناطقی که بالای 50 درصد شیب رو به شمال داشتند از خطر ریزش بیشتری برخوردار هستند. در رتبهبندی به مناطقی که مقعر و هرچه مثبتتر بودند رتبۀ یک داده شده و در این مناطق انحنای جادههای اصلی و فرعی منتخب منفی بودند و دارای جهت محدب نشان داده شده که این مساحت، دارای مخاطره است. این مناطق در جادۀ هراز و لواسانات از نظر زمینلغزش در هنگام بارندگی و زلزله و سایر مخاطرات در معرض خطر بوده و پیشنهاد توجه به ساخت و ساز و وجود سیستم هشدار از حیطۀ مدیریت بحران در این مناطق الزامی است.
تحلیل مکانی
حرکتهای دامنهای
مخاطرات محیطی
مدیریت بحران
واریزه
2021
10
25
14
29
https://mmws.uma.ac.ir/article_1322_fd1f70e6d58f5546fa4b01ac82a0a055.pdf
مدل سازی و مدیریت آب و خاک
1400
1
4
ارزیابی کیفیت آب رودخانۀ تالار استان مازندران با استفاده از ترکیب شاخصهای کیفیت آب و مدلسازی چندمتغیره
رضا
خلیلی
حسین
منتصری
حامد
متقی
محمدباقر
جلیلی
در سالهای اخیر به دلیل توسعه و گسترش سریع شهرها ،افزایش تولیدات صنعتی، فعالیتهای کشاورزی وتخلیهی فاضلابهای خانگی در روانابها، میزان آلایندهها از ظرفیت تحمل بار محیطی آب فراتر رفته و منجر به کاهش کیفیت آبهای سطحی شده است و این مشکل در سال های اخیر در کشورهای در حال توسعه به این امر مهم مدیریتی در کنترل کیفتی آب های سطحی تبدیل شده است.هدف از این پژوهش ارزیابی کیفیت آب و کنترل مکانیسم های کنترل کننده آن با استفاده از شاخص کیفیت آب آشامیدنی(DWQI) و چهار شاخص آلودگی (PLS)، که بوسیله تحلیلهای آماری چند متغیره مانند رگرسیون حداقل مربعات جزئیPLSR) )، رگرسیون گام به گام خطی چند متغیره(SMLR) و تعیین تیپ شیمیایی آب با استفاده از نمودار سه خطی پایپر می باشد.در این پژوهش 26 پارامتر فیزیکوشیمیایی، با استفاده از روش های تحلیلی استاندارد برای 8 منطقه آب سطحی رودخانه تالار موردآنالیز قرارگرفت. مطابق با نتایج به دست آمده مشخص شد که آب منطقه از نوع آبهای قلیایی با Ca-Mg و Ca-Mg-Cl-SO4 می باشد . نتایج DWQI نشان داد که19% نمونه های تست شده آب خوب ،56% ضعیف و خیلی ضعیف و25% از نمونه ها آب نامناسب برای آشامیدن را نشان میدهند وهمچنین نتایج PI نشان داد که نمونه های آب سطحی به شدت تحت تأثیر Pb و Mn و کمی تحت تاثیر Fe و Cr هستند. مدلهای SMLR از DWQI و PIs که براساس یونهای اصلی و فلزات سنگین هستند بهترین تخمین ها را با R2 حدود 1 برای DWQI و PIs فراهم کردند.در نتیجه ادغام DWQI و PIs یک روش ارزشمند و کاربردی برای ارزیابی کیفیت آب سطحی است و مدلهای PLSR و SMLR از طریق کاربرد تکنیک های شیمیایی برای ارزیابی DWQI و PIs می توانند استفاده شوند.
کیفیت آب
رودخانه تلار
استان مازندران
شاخصهای کیفیت آب
مدلسازی چند متغیره
2021
11
01
30
47
https://mmws.uma.ac.ir/article_1326_da3dd0ef78a348650150dbe1d5dae918.pdf
مدل سازی و مدیریت آب و خاک
1400
1
4
چالشها و راهکارهای مقابله با ریزگرد سیستان از نگاه دستاندرکاران نهادی
یاسر
قاسمی آریان
سیدجعفر
سیداخلاقی
اصغر
فرج اللهی
محمد
فیاض
مجتبی
گنجعلی
بدون تردید دستیابی به مدیریت جامع سرزمین، نیازمند ارتباط مؤثر و هماهنگ، همکاری و همافزایی تمام گروداران و دستاندرکاران کلیدی است که دارای اهدافی مشترک، ولی وظایف متمایزی هستند. چالش ریزگرد سیستان اگرچه تا حدود زیادی متأثر از تغییرات اقلیمی و خشکسالیهای صورت گرفته است، اما ارائه هرگونه راهکار اجرایی در راستای مدیریت و کنترل آن و همچنین افزایش ظرفیت سازگاری با این چالش، نیازمند تقویت انسجام سازمانی، ارتباطات و هماهنگیهای بخشی و بینبخشی است. در این راستا با هدف واکاوی مشارکتی چالشها و راهکارهای مدیریت، کنترل و مقابله با پدیدۀ گرد و غبار، توسط شبکۀ دستاندرکاران نهادی سیستان، از 27 نهاد کلیدی مرتبط، برای شرکت در یک کارگاه مشارکتی دعوت بهعمل آمد تا ضمن آشنایی نهادها با نتایج مطالعات جامع گرد و غبار سیستان که توسط مؤسسة تحقیقات جنگلها و مراتع کشور به انجام رسیده است، با بهکارگیری تکنیک بارش فکری، چالشها و راهکارهای مدیریت، کنترل و مقابله با پدیدۀ گرد و غبار سیستان بهصورت مشارکتی، واکاوی و استخراج شود. بدینمنظور فراخواندگان در پنج کارگروه تخصصی شامل آب-کشاورزی، اقتصاد-توسعه-امور زیربنایی، محیطزیست-منابع طبیعی، فرهنگی-اجتماعی-سیاسی، و قوانین و سیاستگذاری قرار گرفته و به ارائه چالشها و راهکارها پرداختند. بهطورکلی چالشهای مطرح شده از سوی نهادهای مختلف در منطقۀ سیستان نشان از نوعی ضعف در برنامهریزی جامع، مدیریت یکپارچه و اعمال حکمرانی مطلوب مبتنی بر مدیریت مشارکتی اجتماعمحور داشته که پرداختن به این موضوع با توجه به لزوم کاهش وابستگی معیشتی مردم سیستان به منابع آب و خاک از درجة اهمیت بالایی برخوردار است.
انسجام سازمانی
سیستان
کارگروه تخصصی
مدیریت ریزگرد
منابع آب و خاک
2021
11
09
48
56
https://mmws.uma.ac.ir/article_1328_a7820f2844b2f65514f8a134edd8158e.pdf
مدل سازی و مدیریت آب و خاک
1400
1
4
ارزیابی وضعیت خشکسالی استان گیلان با استفاده از شاخص کچ– بایرام (KBDI) در انطباق با شاخص درصد نرمال بارندگی (PNPI)
محمد حسین
جهانگیر
محمد صادق
حسین دوست
مینا
ارست
خشکسالی از جمله بلایای طبیعی است که نسبت به سایر پدیدههای طبیعی در یک بازۀ زمانی طولانی اتفاق میافتد که بهصورت متناوب جوامع بشری را از طریق اثرات منفی بر روی منابع آب و کشاورزی و بهدنبال آن اقتصاد را دچار مشکل میسازد. پدیدۀ آتشسوزی از جمله عوارض خشکسالی است که باعث صدمات جبرانناپذیری به محیط زیست و اکوسیستمها میشود. برای بیان کمی خشکسالی شاخصهای گوناگونی وجود دارد. در این پژوهش با استفاده از شاخصهای درصد از نرمال بارندگی (PNPI) و شاخص خشکسالی کچ-بایرام (KBDI) به بررسی ویژگیهای زمانی و مکانی خشکسالی در چهار ایستگاه رشت، بندر انزلی، آستارا و منجیل استان گیلان، طی یک دورۀ آماری 30 ساله (1396-1366) پرداخته شده است. بر اساس مطالعات انجام شده، طبق شاخص خشکسالی KBDI طبقه خشکسالی نرمال 3/96 درصد طبقۀ خشکسالی متوسط، 3.6 درصد و طبقۀ خشکسالی شدید 0.5 درصد از سریهای زمانی ماهانۀ منطقه را بهطور میانگین بهخود اختصاص داده است. از سوی دیگر نیز با تحلیل شاخص PNPI نیز درصد فراوانی طبقات خشکسالی نرمال، متوسط، شدید و خیلی شدید بهترتیب 68.9، 8.1، 7.5 و 15.4 درصد بوده است که بهطور تقریباً مشابه تحلیل شاخص KBDI، با در نظر گرفتن درصد تجمعی طبقات خشکسالی منطقه، میتوان خشک بودن عادی منطقه را استنباط کرد. از سوی دیگر شدیدترین سال خشک برحسب شاخص KBDI، سال 1367 و برحسب شاخص PNPI، سال 1389 بوده است. همچنین طولانیترین دورۀ خشکی بهطور تقریباً مشترک در هر دو شاخص بین سالهای 1383 تا 1386 رخ داده شده است. در نهایت میتوان اشاره داشت احتمال وقوع خشکسالی شدید بر اساس تحلیل سری زمانی گذشته بهطور گسترده در ماههای تیر و مرداد بیشتر خواهد بود. نتایج مبین این واقعیت است که خشکسالی در این استان رو به افزایش است که بهتدریج بر شدت آن نیز افزوده شده است. همچنین با توجه به روند کاهشی بارش منطقه میتوان انتظار رخداد خشکسالی بیشتری را داشت. بنابراین بهتر است، مدیران و کارشناسان در طی فعالیتهای اجرایی خود از حیث پیشگیری و مدیریت منابع آبی و پوشش گیاهی در دو ماه تیر و مرداد توجه ویژهای داشته باشند.
تحلیل زمانی-مکانی خشکسالی
مدیریت آتشسوزی
مدیریت منابع آبی
هممقیاسسازی
2021
11
16
57
67
https://mmws.uma.ac.ir/article_1338_108f3418a3201a610754eb7cd96c45d1.pdf
مدل سازی و مدیریت آب و خاک
1400
1
4
پایش و مقایسه تغییرات NDSI با استفاده از دادههای سنجندههای MODIS و ETM+ بهمنظور برآورد پوشش برفی در حوضۀ آبریز کارون شمالی
علی
مرشدی
بهروز
حسینی بروجنی
حوضۀ آبریز کارون شمالی، یکی از مناطق برفگیر کشور بوده و نزولات برفی آن، نقش بسیار زیادی در وضعیت تأمین منابع آبی مناطق مرکزی و جنوبی کشور دارد. در این پژوهش سعی شده است تا تغییرات سطح پوشیده از برف در حوضۀ مورد تحقیق بررسی شد. دستیابی به این اطلاعات در مناطق مرتفع و صعبالعبور، تنها به کمک تکنیک سنجش از دور امکانپذیر است. سنجندۀ MODIS دارای باندهای طیفی متعدد، ولی سنجندۀ +ETM دارای قدرت تفکیک مکانی بهتری است. هدف از این تحقیق، پایش، مقایسه و پهنهبندی برف از دادههای سنجندههای MODIS و +ETM در محدودۀ بخش شمالی حوضۀ آبریز کارون بهعنوان یکی از نواحی برفگیر ایران است. نتایج برآورد سطوح پوشیده از برف از سال 2000 تا 2015 نشان داد که سنجندۀ MODIS بیشبرآوردی معادل 26.95 درصد نسبت به سنجندۀ +ETM داشت. رابطۀ یک به یک بین تغییرات پوشش برف از دو سنجندۀ نسبت به یکدیگر پس از نمونهبرداری مجدد نشان داد که با افزایش سطح پوشیده از برف، انحراف از خط برازش، افزایش، اما شیب خط بهمیزان اندکی کاهش یافته است (1.3159 در مقابل 1.3014). بهطور کلی، نتایج نشان داد که سنجندههای MODIS و +ETM کارآیی خوبی در پایشهای زمانی، مکانی و پهنهبندی سطوح پوشیده از برف دارند، اگرچه تفکیک مکانی مناسب سنجندة +ETM میتواند میدانهای کوچک پوشیده از برف را بهتر از سنجندة MODIS تخمین زده و پهنهبندی نماید.
برف
حوضۀ آبریز کارون شمالی
لندست
مودیس
2021
11
27
68
82
https://mmws.uma.ac.ir/article_1376_70d8fc122e1f2d6c91e345881044dc57.pdf